ذهن زیبا اخبار-اطلاعات عمومی -تخصصی-داستانهای آموزنده آخرین مطالب
نويسندگان دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : نیما
دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : نیما
داستان از این قرار بود که کودک ۷ ماهه استرالیایی پس از تولد زودرس ٬ پس از ۲۰ دقیقه تلاش پزشکان علایم حیاتی خود را از دست داد و برای خداحافظی به پدر و مادرش سپرده شد. اما پس از ۲ ساعت صحبت مادر و نوازش وی ٬ به صورت معجزه اسایی علایم حیاتی وی بازگشت و پس از شیر دادن مادر٬ نوزاد شروع به تنفس عادی نمود. والدین این نوزاد با شور و شوق از این معجزه شگفت انگیز و الهی یاد می کنند. این زوج جوان که کیت و دیوید اوگ نام دارند در سیدنی استرالیا زندگی می کنند. در این ماجرا که پایان خوشی به همراه داشت کیت که هفتمین ماه بارداری خود را پشت سر می گذاشت به بیمارستان منتقل شد و دوقلوهای وی به نامهای جیمی و امیلی نارس متولد شدند اما جیمی که در لحظه تولد تنها کمی بیش از ۹۰۰ گرم وزن داشت پس از چند دقیقه مرد.
پزشکان این خبر را به والدین آن اعلام کردند اما کیت و دیوید خواستند که چند لحظه ای نوزاد را در آغوش خود نگه دارند. اما پس از گذشت دو ساعت که جیمی در آغوش مادر بود و مادر نام آن را صدا می کرد اولین علائم حیات را از خود نشان داد. این زوج جوان بلافاصله به پزشکان اطلاع دارند و آنها پس از انجام معایناتی واکنشهای طبیعی عصبی نوزاد را تائید کردند.
براساس گزارش دیلی میل، در این لحظه کیت تصمیم گرفت چند قطره شیر را روی لبهای نوزاد بریزد و این کار را تا زمانی که نوزاد بیدار شد ادامه داد و سرانجام این نوزاد پس از دو ساعت بدون هیچ گونه علائم حیاتی، زندگی خود را آغاز کرد و برای اولین بار نفس کشید.
مادر این نوزاد در این خصوص گفت: “ما خوش شانس ترین آدمهای دنیا هستیم. این پایان خوش با درمانهای پوست به پوست و مادر- فرزند قابل توضیح است. این درمانها به کودکان بیمار کمک می کنند که زنده بمانند. این درمان در استرالیا با عنوان نوازش کانگرو شناخته می شود.”
این مادر استرالیایی افزود: “دستها و پاهای کوچکش بدون پاسخ به تحریکات افتاده بودند و حرکت نمی کردند. من آن را به خودم چسباندم و شروع به حرف زدن با جیمی کردم و اسمش را صدا زدم و به او درباره خواهرش و پروژه های آینده خانواده گفتم و بعد ناگهان اولین علائم حیات را نشان داد. کم کم چشمانش را باز کرد. من دکترها را صدا زدم اما هیچکس حرف من را باور نمی کرد.” پزشکان معتقدند که اعلام خبر مرگ این نوزاد به دلیل تشخیص اشتباه پزشکی بوده است با وجود این، این زوج معتقدند که معجزه الهی جیمی را به آنها بازگردانده است.
دیوید در این خصوص به تلویزیون استرالیا گفت: “ما خوش شانس ترین والدین دنیا هستیم. اگر کیت در کار خود پافشاری نمی کرد اکنون احتمالا جیمی در بین ما نبود.”
روزي دختري از پسري که عاشقش بود پرسيد : چرا مرا دوست داري ؟ چرا عاشقم هستي ؟ پسر گفت : نمي توانم دليل خاصي را بگويم اما از اعماق قلبم دوستت دارم دختر گفت : وقتي نمي تواني دليلي براي دوست داشتن پيدا کني چگونه مي تواني بگويي عاشقم هستي ؟!!!! پسر گفت : واقعا دليلش را نمي دانم اما مي توانم ثابت کنم که دوستت دارم دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دليل عشقت را مي خواهم . شوهر دوستم به راحتي دليل دوست داشتنش را براي او توضيح مي دهد اما تو نمي تواني اين کار را بکني !!!! پسر گفت : خوب ... من تو رو دوست دارم چون زيبا هستي چون صداي تو گيراست چون جذاب و دوست داشتني هستي چون باملاحظه و بافکر هستي چون به من توجه و محبت مي کني تو را به خاطر لبخندت دوست دارم به خاطر تمامي حرکاتت دوست دارم دختر از سخنان پسر بسيار خشنود شد چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت پسر نامه اي را کنار تخت او گذاشت نامه بدين شرح بود : عزيز دلم !!!تو رو به خاطر صداي گيرايت دوست دارم ..... اکنون ديگر حرف نمي زني پس نمي توانم دوستت داشته باشم دوستت دارم چون به من توجه و محبت مي کني ...... چون اکنون قادر به محبت کردن به من نيستي نمي توانم دوستت داشته باشم تو را به خاطر لبخندت و تمامي حرکاتت دوست دارم ..... آيا اکنون مي تواني بخندي ؟ مي تواني هيچ حرکتي بکني ؟ ...... پس دوستت ندارم اگر عشق احتياج به دليل داشته باشد در زمان هايي مثل الان هيچ دليلي براي دوست داشتنت ندارم آيا عشق واقعا به دليل نياز دار؟ نه و من هنوز دوستت دارم
دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : نیما
دانه در این خاک بی نم، شورِ روییدن ندارد ابر این صحرا مگر آهنگ باریدن ندارد یک نفس سرمست بودن نمی خواهم که این گل زیرِ رنگ آلوده ی زهر است و بوییدن ندارد آب و رنگِ این چمن، از اشک پیدا آمد و خون در بساطی این چنین، ای غنچه خندیدن ندارد با نسیمِ غم دمد هر سبزه در صحرای عالم هر طرف ای چشمِ بی آرام گر دیدن ندارد چند زیر آسمان آواز تنهایی برآری در دلِ گنبد، صدا جز نقشِ پیچیدن ندارد در جهان نقش تماشا را زِ دل شستم که دیدم پرده ای در این نگارستانِ غم دیدن ندارد.
پيوندها
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |